تصمیمها در رأس امورِ رهبری و فعالیتهای روزانهی مدیریتی ما قرار دارند. بعضی از تصمیمها بسیار ساده می باشند چون سیاستهایی از پیش تعیین شده برای آنها وجود دارد که بر اساس آنها میدانیم در یک موقعیت و زمان خاص چه گزینههایی پیش رویمان می باشد و چه تصمیمی بهتر است. گروه دیگری از تصمیمها مانند مسیریابی، حل مسئله و سرمایهگذاری، از قبل تکلیف و ساختارشان معین نیست و عموما ریسکپذیری بیشتری را نیاز دارند.
همین گروه دوم از تصمیمات هستند که برای ما ایجاد دردسر میکنند. همیشه مشکلاتی پیش میآید که قاعده و راهحل از پیش تعیینشدهای ندارند. این گروه از تصمیمات تواناییهای تصمیمگیری ما را محک میزنند و موفقیت نهاییمان را به عنوان یک مدیر شکل میدهند. اگر بیشتر اوقات بتوانید این مشکلات را با تصمیمات درست پشت سر بگذارید، پیشرفت خواهید کرد و اگر بیشتر اوقات شکست بخورید، مدیران ارشد ایمانشان را به شما از دست میدهند و به دنبال کسی خواهند رفت که بتواند از پس تصمیمهای بزرگ کاری بربیاید.
میتوانید همین حالا از این ۷ ایده برای تقویت تواناییهای مدیریتی و تصمیمگیری خود در شرایط سخت استفاده کنید.
۱. مراقب احساساتی باشید که ممکن است بیجهت روی تصمیماتتان تأثیر بگذارند
احساسات و تصمیمات بزرگ و پیچیده آبشان با هم در یک جوب نمیرود. احساسات یا ما را به قضاوت شتابزده وادار میکنند یا سرعت ما را در تصمیمگیری کاهش میدهند. وقتی احساس فشار میکنیم بخش خاکستری مغز درگیر اضافهکاری برای درک چگونگی عبور از استرس میشود، و ذهن منطقیمان در پشت صحنه قرار میگیرد.
راهنمایی: اگر احساساتتان شما را در وضعیتی که قرار دارید به اضطرار میکشاند، برای تصمیمگیری عجله نکنید، یک قدم به عقب بردارید، با دیگران مشورت کنید و گزینههای پیش رویتان را بیطرفانه بررسی کنید. میتوانید از ابزارهای زیر برای جمعبندی دوباره و سنجش موقعیت، گزینهها و انتظارات خودتان استفاده کنید.
۲. صرفا روی یک قالب مثبت یا منفی خاص تمرکز نکنید
تحقیقات نشان میدهند که همهی ما در مقابل مشکلات رویکردهای متفاوتی اعم از مثبت و منفی داریم و تصمیمات مختلفی میگیریم. اگر سعی کنیم در مقابل مشکلات بزرگتر و پیچیدهتر زاویهی دیدمان را تغییر دهیم و از جهات مختلف به همان موضوع نگاه کنیم میتوانیم تصمیم درستتری بگیریم.
راهنمایی: از زاویهدیدهای چندگانه استفاده کنید و تلاش کنید از هر زاویه که نگاه میکنید تصمیمی بر مبنای آن زاویه بگیرید. برای مثال اگر شرکت رقیبتان در بازار حرکت متهورانهی جدیدی میکند شما ممکن است آن را به عنوان یک مشکل بزرگ در کسبوکار خودتان ببینید. این زاویهی دید میتواند تصمیمِ «من هم همین کار را میکنم» را برای شما به دنبال داشته باشد. به جای این رویکرد میتوانید قضیه را اینطور ببینید که شرکت رقیب با تمرکز بر روی این حوزه، قادر نخواهد بود در دیگر حوزههای کاری حریف شما بشود. حال تصمیمی که باید بگیرید این است که آنچه شرکت رقیب روی آنها تمرکز ندارد شناسایی کرده و به آنها بپردازید. این دیدن موضوع از قابهای متفاوت است که تفاوت را ایجاد میکند.
۳. حتی اگر منبع دادهها معتبر باشد، صحت آن را بیازمایید
با اینکه همهی ما از تصمیمگیری بر مبنای دادههای به دست آمده صحبت میکنیم؛ اما باید حواسمان باشد که قرار نیست تنها بر دادههایی تکیه کنیم که از موضع فعلی ما حمایت میکند و از دادههای دیگر چشم بپوشیم. یا قرار نیست از معدود دادههای در دسترس استنباطی ناکامل و نادرست شکل دهیم. ورای همهی اینها صحت و کیفیت اطلاعات چیزی است که باید همیشه مورد سؤال قرار گیرد.
راهنمایی: از نتیجهگیری بر اساس اطلاعات کمی که در دسترستان هست اجتناب کنید و از خود بپرسید: «چه اطلاعات دیگری باید داشته باشم تا بتوانم این تصمیم را بگیرم؟» به دنبال اطلاعاتی باشید که راه را برایتان روشنتر کنند، فارغ از این که شما را به کدام سو هدایت خواهند کرد. همچنین خوب است که از دیدگاه دیگران کمک بگیرید تا اطمینان حاصل کنید که دادهها تا چه اندازه قابل اطمینان هستند و اینکه آیا نتیجهگیریها و تفاسیرتان بیطرفانه است یا نه.
۴. مراقب تلههای تصمیمگیری به خصوص در شرایط گروهی باشید
در هر موقعیتی که افراد مختلف برای تصمیمگیری در کنار هم قرار میگیرند، هر یک تاریخ، ارزشها، تجربیات و تعصبات خود را در هنگام فکر کردن به همراه دارند. ساختار قدرت و مشکلات شخصیتی بهراحتی میتوانند از گفتگوی آزاد جلوگیری کنند. در این شرایط گروه میتواند عاشق راهحلهای خود بشود و واقعیات یا نظرات خارج از گروه را نادیده بگیرد . بنا بر نظریات قرار است تصمیمگیری گروهی در نهایت به تصمیمی منجر شود که از تصمیم باهوشترین فرد گروه کارآمدتر و هوشمندانهتر باشد؛ با وجود این همیشه برخی رفتارهای پیچیدهی انسانی بر سر راه این تصمیمگیری ایدهآل اما با شکوه قرار میگیرد.
راهنمایی: همیشه کمک بگیرید. از یک فرد خارج از گروه دعوت کنید که گفتگوهای گروهی را زیر نظر بگیرد، فرضیات مطرح شده را به چالش بکشد و نواقص احتمالی و بالقوه را شناسایی کند. این اقدام ساده در عین حال که هزینهی خاصی ندارد میتواند شما و تیمتان را از ورطهی تصمیمات اشتباه برهاند، اما معمولا مورد غفلت قرار میگیرد.
۵. مراقب تمایلتان برای برگرداندن تصمیمِ گرفته شده باشید
از اینکه بخواهید به آسانی تصمیم خود را تغییر دهید برحذر باشید. در حالیکه ایجاد تغییرات در یک تصمیم بر اساس درسهایی که یاد گرفتهاید یا شواهد قانعکنندهای جدید کار خوبی است. مدیران بسیاری به دام شک و یا تلاشهای دیگران برای مذاکرات مکرر میافتند. اگر میخواهید استرس و سردرگمی تیم خود را افزایش دهید، مسیر حرکت گروه را به دفعات تغییر دهید
راهنمایی: یک دفترچهی راهنمای تصمیمگیری تهیه کنید، که تمام تصمیمهای گرفته شده توسط شرکت در آن نوشته میشود. مشکلات، چارچوبها، فرضیات، انتظارات و مدتزمان ارزیابی تصمیمگیریها را در آن ثبت کنید. از تمام افرادی که در فرآیند تصمیمگیری گروهی شرکت دارند بخواهید این دفترچه را امضا کنند. زمانی که همهی اعضای گروه تصمیمِ گرفته شده را از آن خودشان دانستند و پای آن را امضا کردند، از ثباتی که آن تصمیم پیدا میکند شگفتزده خواهید شد. در عین حال از اتخاذ فرایند مدیریت تغییر اطمینان حاصل کنید تا اگر متوجه شدید تصمیمات نهایی باز هم احتیاج به اصلاح دارند، حتما اقدامات لازم را برای آن تغییرات انجام دهید.
۶. از تجربهی تصمیمات گذشته برای پیشرفت استفاده کنید
برای قویتر کردن مهارتها و قابلیتهای تصمیمگیریتان، از رویکردهایی که در تمرینات تناسب اندامتان پیش میگیرید استفاده کنید. بدین ترتیب که پیشرفت و نتایجی را که به دست آوردهاید سنجیده و اقدامات آیندهتان را بر اساس آنها تنظیم کنید.
راهنمایی: در کنار دفترچهی تصمیمات گروهی که در بالا ذکر کردیم، بهتر است یک دفترچه مخصوص تصمیمات شخصی هم تهیه نمایید. عادت کنید که مرتبا به این دفترچه سر بزنید و نتایج به دست آمده را با انتظارات مقایسه کنید. اگر تفاوت چشمگیری داشتند، فرضیاتتان را دوباره مورد آزمون قرار دهید و یا به دنبال نواقص در اطلاعات و تفکراتتان بگردید. درسهایی را که فراگرفتید یادداشت کنید و بنویسید که در شرایط مشابه در آینده چه تصمیمی خواهید گرفت.
۷. به تیمتان آموزش دهید چگونه تصمیمهای درستتری بگیرند
ما در دنیای پروژهها و تیمها زندگی میکنیم و مدیران کارآمد در کمک کردن به تیمهایشان برای گرفتن تصمیمهای بهتر و پیدا کردن راه درست، سرمایهگذاری میکنند.
راهنمایی: تمام درسهایی که در بالا گفته شد، برای تصمیمگیریهای گروهی نیز مهم هستند. به تیمهایتان آموزش دهید چگونه از دیدگاههای متفاوت استفاده کنند، چگونه نیازهای اطلاعاتیشان را بسنجند و چگونه صحت اطلاعات را ارزیابی کنند. به آنها آموزش دهید که با وارد کردن فرد بیرونیِ بیطرف به فرآیند تصمیمگیری و ثبت کردن نتایج و انتظارات، از تلهها دوری کنند. اگر تیمی داشتید که بیشتر از یک پروژه در کنار هم ماندند، مسئولیت تصمیمات پروژههای بعدی را به آنها بسپارید.
نکتهی پایانی:
تصمیمات به زندگی عملکرد را هدیه میدهند، و چنانکه پیتر دراکر، معلم مورد احترام مدیریت میگوید: «عمل امروز تنها راه ساختن فرداست.» بر اساس تجربیات من مدیرانی که عامدانه بر روی تقویت کارآمدیِ تصمیمگیری خود کار میکنند پیشرفت خواهند کرد. آنها نه تنها تصمیماتی میگیرند که جامهی عمل میپوشند، بلکه نتایجی بالاتر از متوسط کسب میکنند که رؤسا را تحت تاثیر قرار میدهد به همین دلیل هم مسئولیتهای بیشتری به آنها سپرده میشود. از گرفتن تصمیمات فیالبداهه خودداری کنید به جای آن از فرایندی فکر شده برای گرفتن تصمیم بهره ببرید تا به تصمیمات و عملکردی اثربخش دست پیدا کنید.
برگرفته از: management.about.com