معمولا رویاهایی که دربارهی شغل آیندهمان در ذهن میپرورانیم با واقعیت خیلی فاصله دارند. وقتی شانس به شما روی میآورد و شغل رویاییتان را پیدا مینمایید، از این فرصت نهایت استفاده را ببرید. خوشبختانه این امکان نیز هست که حتی اگر رویا و واقعیت با هم همخوانی نداشته باشند، بتوانیم از شغلی که داریم رضایت داشته باشیم. رضایت شغلی الزاما به معنای به دست آوردن یک شغل فریبنده و یا کسب درآمد از روی سرگرمی نمی باشد. شما میتوانید در زمینهی کسب رضایت شغلی تمرکز کرده و در جاهایی که اصلا انتظارش را ندارید به آن دست پیدا نمایید.
شغلی را که دوست دارید پیدا کنید تا به جای دو روز آخر هفته، بتوانید هفت روز هفته را لذت ببرید.
«اچ. جکسون براون»
به خاطر داشته باشید نکتهی طلایی رضایت شغلی در رفتار و انتظارات شما نهفته است و بیشتر به رویکرد خودتان به شغلتان بستگی دارد، تا وظایفی که بر عهده دارید. فرقی نمیکند در یک مزرعه کار کنید یا خط تولید کارخانه، در دفتر اداره یا زمین بسکتبال، مهم این است که موارد اصلیای که منحصرا به داشتن رضایت شغلیِ شما مرتبط هستند را پیدا کنید.
انگیزههای رضایت خود را شناسایی کنید
سه رویکرد اساسی به یک حرفه وجود دارد: اینکه ببینید شغل و مزایای آن برایتان مهم است، یا مسیر شغلی و پیشرفت کاری برایتان اهمیت دارد و یا اینکه علاقهمندی به خود شغل برایتان ارجحیت دارد. بسته به اینکه کدام یک از این رویکردها را میپسندید، چیزهایی که باعث رضایت شما میشوند متفاوت خواهند بود.
اگر خود شغل و مزایای آن برای شما مهم است و جنبهی مالی آن بیشترین اهمیت را برای شما دارد و بیشترین تأثیر را بر ادامه دادن حرفهتان میگذارد. در این حالت مشخص است که چه چیزهایی میتوانند رضایت شغلی شما را جلب کنند.
اگر مسیر شغلی کارتان برایتان اهمیت دارد، یعنی به دنبال پیمودن پلههای ترقی و فرصتهایی برای رشد و توسعهی شغلی هستید. در این حالت رضایت کلی شما به جایگاه، موقعیت و قدرتتان بستگی دارد.
اگر علاقهمندی برایتان اهمیت دارد، ماهیت خود شغلتان به تنهایی و بدون توجه به درآمد، موقعیت اجتماعی یا قدرت، رضایتتان را تأمین میکند.
البته نباید فراموش کنیم که این رویکردها خیلی کُلی بیان شدند و شما احتمالا با داشتن ترکیبی از این رویکردها، از شغلتان رضایت به دست میآورید. آگاه بودن به نوع کاری که انجام میدهید و چیزهایی که برای رسیدن به رضایت شغلی به آنها نیاز دارید، به شما کمک میکند که انتظارات مربوط به رضایت شغلیتان را با آنها هماهنگ کنید.
ایجاد رضایت شغلی
بعد از اینکه ترکیبی از جایگاه اجتماعی، قدرت و لذت درونی که باید برای رسیدن به رضایت شغلی در کارتان وجود داشته باشد را شناسایی کردید، سپس میتوانید بر هفت موردی که ما برای داشتن شغلی رضایتبخش پیشنهاد میدهیم، کار کنید. این موارد به شرح زیر هستند:
شناخت از خود؛
چالش؛
تنوع؛
نگرش مثبت؛
شناخت گزینههایتان؛
داشتن سبک زندگی متعادل؛
داشتن مفهومی از هدف.
شناخت از خود
اولین قدم در تلاش برای پیدا کردن رضایت شغلی، شناخت خودتان است. اگر میخواهید خوشبخت و موفق باشید باید نقاط قوت و ضعفتان را بشناسید. این امر به شما کمک میکند که متوجه شوید کدام حرفه نقاط قوتتان را برجستهتر کرده و نقاط ضعفتان را به حداقل میرساند.
اگر برایتان سخت است در کاری که در آن خیلی مهارت ندارید احساس رضایت کنید، به جای اینکه خودتان را عذاب دهید، به دقت به مهارتهای خود نگاه کنید و سعی کنید پُستی پیدا کنید که حداقل تعدادی از این مهارتها را به کار بگیرد.
یکی دیگر از مشخصههای مهم شناخت خود، داشتن درک کاملی از شخصیت، خصوصیات و سبک کاری مورد علاقهتان است. لنگرهای شغلی شین ابزار مفیدی است که به شما کمک میکند ارزشهایتان و چیزهایی که در کار به شما انگیزه میدهند، همچنین چیزهایی را که برایتان ارزشی ندارند و انگیزهتان را کاهش میدهد، شناسایی کنید.
با افزایش شناختتان از خود، میتوانید روی ترکیب ایدهآلی از درآمد، موقعیت اجتماعی و لذتهای درونیای که مناسب شخصیتتان هستند و دستیابی به آنها برایتان ممکن است، کار کنید. این موضوع به شما کمک میکند تا اهداف مناسبی برای خودتان تعیین کنید و انتظاراتتان را مدیریت کنید. هر چقدر هماهنگی بین علائق و نیازهای شغلیتان بیشتر باشد، پتانسیل بیشتری برای رضایت شغلی دارید.
چالش
شاید بخواهید این موضوع را انکار کنید ولی همهی ما در چالشهایی که برایمان جالب هستند، رشد میکنیم. آیا این بدین معنی است که شما باید مدیر بخش مهندسی ناسا باشید تا به رضایت شغلی دست پیدا کنید؟ نه، مسائل مختلف، افراد مختلف را در زمانهای مختلف به چالش میکشانند. فقط باید بدانید چه کاری باید انجام دهید تا در کارتان فرسوده نشوید.
حتی اگر خود شغلتان هم چالشی نداشته باشد، شما میتوانید آن را چالشبرانگیز کنید. در اینجا چند ایدهی خوب برای این کار پیشنهاد میدهیم:
برای عملکردتان استانداردهایی مشخص کنید، مثلا سعی کنید رکورد قبلیتان را بشکنید یا در بین همکارانتان رقابتی دوستانه ایجاد کنید.
مهارتهای خود را به دیگران بیاموزید. هیچ چیز چالشبرانگیزتر و لذتبخشتر از آموزش دانش و مهارتهایتان به دیگران نیست.
درخواست مسئولیتهای جدید کنید. این کار به شما این فرصت را میدهد که تواناییهایتان را افزایش دهید.
در پروژهای شرکت کنید که نیازمند مهارتهایی است که دوست دارید از آنها استفاده کرده یا آنها را پرورش دهید.
سعی کنید در حرفهتان رشد کنید و بهتر شوید، مثلا در دورههای خاصی که مربوط به حرفهتان هستند شرکت کنید، کتاب یا مجلات مربوط به کارتان را مطالعه و در سمینارها شرکت کنید. همچنین با این کار مهارتهایی که در حال حاضر دارید را هم بهروز نگه میدارید.
تنوع
به حداقل رساندن کسالت در کار، نیازی است که شباهت زیادی به نیاز به مواجه شدن با چالش دارد. کسالت و خستگی فکری و روحی مهمترین عاملی است که مانع رسیدن به رضایت شغلی میشود. وقتی ذهنتان خسته است، از شور و اشتیاقتان کاسته میشود و حتی ممکن است از کاری که با شخصیتتان هم به خوبی سازگاری دارد، احساس عدم رضایت کنید. در اینجا چند روش رایج را که برای کاهش کسالت در کار مفید هستند، ذکر میکنیم:
مهارتهای جدید بیاموزید.
تقاضا کنید در بخش یا پروژهی جدیدی که به همان مهارتها نیاز دارند مشغول به کار شوید.
تقاضا کنید در شیفت دیگری کار کنید.
برای انجام وظایف جدید داوطلب شوید.
در کارهای گروهی مشارکت کنید.
به مرخصیهای طولانی مدت حتی به مدت شش ماه تا یک سال بروید.
نکته۱:
اگر در کارتان باید همیشه یک روال تکراری را انجام دهید، با تغییر روزمرگی، تنوع ایجاد کنید. مثلا به جای استراحت در اتاق غذاخوری به بیرون بروید یا جای میزتان را تغییر دهید تا مناظر متفاوتی داشته باشید.
نکته۲:
همهی کارها، شامل وظایف روزانهی کسالت باری هستند، و اگر میخواهید در کارتان موفق باشید، باید بتوانید این گونه وظایف را خوب انجام دهید. مطمئن باشید کارهایی هستند که حتی مدیرعامل شرکتتان هم دوست ندارد آنها را انجام دهد. با این حال، اطمینان حاصل کنید که کارهای جالبی در کارتان وجود دارند که باعث از بین بردن کسالت میشوند.
نگرش مثبت
طرز فکر شما، نقش مهمی در دیدگاهتان نسبت به کار و زندگی دارد. اگر شما فردی افسرده یا عصبی هستید، به احتمال زیاد از هیچ چیز رضایت ندارید. تغییر طرز فکر و پیدا کردن نگرش مثبت به زندگی فرآیند پیچیدهای است که به تلاش و پشتکار زیادی نیاز دارد. با این حال، به مرور زمان میتوانید دیالوگهای ذهنی خود را تغییر داده و به همهی مسائل زندگیتان با دیدی مثبت نگاه کنید. اینها چند راهنمایی هستند که برایتان مفید خواهند بود:
اجازه ندهید افکار منفی وارد ذهنتان شوند.
افکارتان را به شیوهای مثبت تغییر دهید.
اتفاقات روز را در زمینهی درست بررسی کنید.
بر شکستها تمرکز نکنید.
سعی کنید به موانع به چشم چالش نگاه کنید.
بپذیرید که اشتباهات فرصتهایی برای یادگیری هستند.
خوش بین باشید.
برای تبدیل شدن به فردی مثبتاندیش، میتوانید مقالههای ذهن برتر و تفکر مثبت را مطالعه کنید. این مقالهها به شما کمک میکنند تا تغییرات منفی و الگوهای فکری ناراحتکننده را کنار بگذارید.
گزینههایتان را بشناسید
وقتی به این فکر میکنید که در کارتان به دام افتادهاید و راه گریزی ندارید، کم کم عصبی میشوید. ابتدا به این فکر میکنید که چه کارهایی دیگری برای شما وجود دارد. این مرحله تا جایی ادامه پیدا میکند که شما متقاعد میشوید که هر کاری به جز کاری که فعلا مشغول به انجام آن هستید، رضایتبخش است. برای مقابله با این حالت، محیط اطراف خود را دائما برای فرصتهای جدید بررسی کنید. وقتی احساس کنید که گزینههای دیگری در اختیار دارید، کنترل بیشتری بر کار و زندگیتان خواهید داشت. وقتی آزادانه تصمیم میگیرید که در کاری باقی بمانید، در مقایسه با زمانی که احساس میکنید هیچ گزینهی دیگری ندارید و مجبور هستید همین شغل را ادامه دهید، کارتان جذابیت بیشتری برایتان پیدا میکند.
لیستی از دستاوردهای خود تهیه کنید.
به طور مرتب رزومهی خود را بهروز کنید.
با اخبار و اطلاعات و گرایشهای استخدامی بهروز باشید.
شغلهای دیگری که مورد علاقهتان هستند را جستجو کنید.
همیشه به این فکر کنید که «من درهای زیادی را برای خودم باز نگه میدارم.»
سبک زندگی متعادلی داشته باشید
حتما خیلی شنیدهاید که میگویند باید بهدنبال برقراری تعادل در کار و زندگی باشید. وقتی روی یکی از آنها بیش از حد تمرکز میکنید و دیگری را از دست میدهید، کل سیستم زندگیتان دچار ناکارآمدی خواهد شد. وقتی کار، بر زندگیتان سایه میافکند، از آن بیزار میشوید و بینش مثبتتان را از دست میدهید. ناگهان نگرش منفی تمامی بخشهای زندگیتان را در برمی گیرد.
مفهومی از هدف پیدا کنید
خیلی از افراد باید مفهومی از هدف در کارهایی که انجام میدهند پیدا کنند. حتی زمانی که شغلتان واقعا کسلکننده است، وقتی به منافعی که به دیگران میرساند فکر میکنید، کمی از نگرش منفیتان به آن کاهش مییابد. اگر عمیق نگاه کنید، حتی پیش پا افتادهترین کارها هم هدفی دارند و اگر اینطور نیست، آیا مجبورید عمرتان را برای انجام آن هدر دهید؟