مدیریت آموزش دیدگاه سازنده در شرایط سخت

مدیریت آموزش دیدگاه سازنده در شرایط سخت

مطالب عمومی
مدیریت آموزش دیدگاه سازنده در شرایط سخت

آیا تأثیر دیدگاه شما بر دستیابی به اهداف خودتان سازنده است یا نابودگر؟ آیا در دشوارترین شرایط هم خوش‌بین هستید یا در بهترین شرایط هم نمی‌توانید جلوی افکار منفی‌‌ خود را بگیرید؟ توانایی ما برای تغییر دیدگاه در شرایط سخت و چالش‌برانگیز، نقش مهمی در موفقیت ما دارد. در این مقاله به شما می‌گوییم چطور در شرایط سخت با تغییر دیدگاه در مسیر دستیابی به اهداف حرکت کنیم.

دیدگاه ما با طرز فکر و رویکردمان رابطه‌ای مستقیم دارد. با رویکرد منفی، دیدگاهی منفی درباره زندگی خواهیم داشت. مهم نیست چه چیزی باعث چنین دیدگاهی شده است. در سوی دیگر ممکن است باور داشته باشیم دست به هرچه بزنیم، طلا می‌شود! این یا آن موضوع بحث ما نیست؛ ما باید بتوانیم طرز فکری را ایجاد کنیم که فارغ از شرایط، برای موفقیت در زندگی به ما کمک کند. برای این کار توصیه‌های زیر را در پیش بگیرید.
 

۱. سرتان را بالا بگیرید

برخی آدم‌ها باور دارند که تغییر طرز فکر ممکن نیست و موفقیت مخصوص تعداد محدودی آدم خوش‌اقبال است که ژن خوب دارند! پژوهش‌ها نشان می‌دهند که افرادی با چنین طرز فکر، توانایی مقابله با چالش‌های فراوان زندگی را ندارند. این آدم‌ها دشواری و شکست در زندگی را نشانه ناکارآمدی خود می‌دانند. بر مبنای چنین طرز تفکری برخی معتقدند اگر چیزی در مسیر طبیعی زندگی نصیبشان نشده است، پس قسمتشان نبوده است! این دیدگاهی است که باعث می‌شود خیلی از آدم‌ها نتوانند از بیشتر توانمندی‌هایشان استفاده کنند.
 
فردی با طرز فکر رشد که به تغییر باور دارد، رویکرد متفاوتی به زندگی خواهد داشت. این آدم‌ها باور دارند که هرکسی قادر به یادگیری و پرورش مهارت‌های لازم برای دستیابی به اهدافش است. به‌نظر آنها شکست یعنی اینکه مسیر درستی را انتخاب نکرده‌اند، نه اینکه اشتباه کرده‌اند؛ درنتیجه پیوسته چیزهای نو را امتحان می‌کنند تا سرانجام به هدف برسند.
 
مخترعان مثال روشن رویکرد رشد هستند. به‌نظر آنها موقعیت‌های منفی فقط مشکلاتی هستند که قرار است به‌دست آنها حل شوند. برای این افراد هر رویداد ناخوشایندی گامی است که آنها را به موفقیت نزدیک‌تر می‌کند.
 

۲. با خودتان مهربان باشید

برای تغییر دیدگاه نسبت به رخدادهای منفی زندگی، نخست باید رفتارتان را با خودتان تغییر دهید. آنچه پیوسته و پرتکرار به خودتان می‌گویید، بر آنچه انجام می‌دهید، تأثیر می‌گذارد. کسی که ذهنش پر از خودگویی منفی است، در رویارویی با تعدیل نیروی غیرمنتظره، نتیجه می‌گیرد که آدمی ناکارآمد و ناموفق است.
 
آدمی که همیشه خود را شکست‌خورده می‌داند، در مقایسه با فردی که خود را موفق می‌داند، برداشت متفاوتی از رویدادهای ناگوار دارد. مثال‌های گوناگونی از موقعیت‌های ناخوشایند وجود دارند که تا حدودی نتیجه خودگویی منفی آدم‌ها هستند. آدمی را در نظر بگیرید که پیوسته در پس ذهنش تکرار می‌کند: «رئیسم از من خوشش نمی‌آد!» به‌نظر شما چنین دیدگاهی در ارتباط او با رئیسش تأثیر مثبت می‌گذارد یا منفی؟ با چنین رویکردی، فرد چه واکنشی به بازخوردهای مثبت رئیس یا انتقادهای سازنده او خواهد داشت؟
 

۳. خودتان را در معرض منفی‌گرایی بیشتر قرار ندهید

اگر دیدگاهتان را درباره رخدادهای منفی زندگی تغییر ندهید، به خلق منفی‌گرایی بیشتر کمک می‌کنید. وقتی معتقدید رئیستان نظر مثبتی درباره شما ندارد، رفتار خوب او را باور نمی‌کنید؛ به‌‌نظرتان او وانمود می‌کند که با شما خوب است! وقتی هم از شما انتقاد سازنده‌ای می‌کند، به‌نظرتان درحال شکایت‌کردن است. وقتی درنتیجه خودگویی منفی، مدام از رویدادها برداشت منفی می‌کنید، به خلق نتایج ناخوشایند کمک می‌کنید.
 
وقتی همیشه به خودتان یادآوری کنید که رئيس خیرتان را می‌خواهد، بهتر با رخدادهای منفی روبه‌رو می‌شوید. فقط همین تغییر کوچک، شما را برای مقابله با وقایع ناخوشایند زندگی مجهزتر می‌کند. وقتی رئیس انتقادی سازنده می‌کند، باور دارید که هدفش کمک به رشد شماست. وقتی با شما خوش‌رفتار است، از این برخورد استقبال می‌کنید؛ چون او را دوست و همکار خود می‌بینید. همان رویدادهایی که ممکن است شما را به‌سوی شکست سوق دهند، با تغییر دیدگاه، شما را در مسیر موفقیت قرار می‌دهند.
 

بر آنچه مهم است، تمرکز کنید

مغز توانایی محدودی در تمرکز بر چیزها دارد؛ درنتیجه به‌طور خودکار هرآنچه بی‌اهمیت بپندارد، غربال می‌کند؛ مثلا ممکن است پس از خرید گوشی جدید، مدام گوشی مشابه خودتان را در دست دیگران ببینید. این به‌معنی این نیست که ناگهان عده زیادی تصمیم گرفته‌اند مدل گوشی شما را بخرند. این ناشی از غربالگری اطلاعات در مغز است. تا پیش از خرید گوشی نو، مغز نمی‌پنداشت که این مدل گوشی برای شما اهمیت دارد؛ بنابراین حتی اگر این مدل گوشی به چشمتان می‌خورد، جزو اطلاعات بی‌اهمیت به شمار می‌آمد و توجه شما را جلب نمی‌کرد.
 
برای تغییر دیدگاه درباره موقعیت‌های منفی زندگی، باید نقطه تمرکز را تغییر دهید. مانند ماجرای گوشی، شما می‌توانید رویدادهای مهم را در مغزتان جایگزین کنید. به‌جای تمرکز بر رویدادهای منفی و اوضاع دشوار، بر چیزهایی تمرکز کنید که مایه خوش‌حالی‌تان هستند.
 

۴. فراموش نکنید که در ناامیدی بسی امید است

ممکن است ساده‌ نباشد؛ اما می‌توانید ذهنتان را طوری تربیت کنید که بر نقاط مثبت و خوشایند زندگی تمرکز کند. یکی از بهترین روش‌ها برای این کار، تهیه دفترچه شادی است. هر زمان اتفاق خوبی در زندگی می‌افتد، آن را در این دفترچه یادداشت کنید. رویدادهای ساده‌ای مانند سروقت بیدار‌ شدن از خواب یا خوردن غذای سالم هم در این دسته جای می‌گیرند و همین‌طور تلاشی که برای انجام‌دادن پروژه‌ای کاری کرده‌اید یا تعهدی که به حفظ مثبت‌گرایی در طول روز داشته‌اید. برای هرآنچه ارزش خوش‌حالی دارد، خوش‌حال شوید!
 
هرگاه اتفاقی ناخوشایند پیش آمد، می‌توانید با مراجعه به دفترچه شادی دیدگاهتان را تغییر دهید؛ به‌این‌ترتیب وقتی به‌ظاهر چیزی برای خوش‌حالی در زندگی وجود ندارد، به خودتان یادآوری می‌کنید که چقدر خوش‌اقبال و خوشبخت هستید. وقتی به‌گمانتان توان درست انجام‌دادن هیچ کاری را ندارید، درباره موفقیت‌هایتان بخوانید. دفترچه شادی نقش چشمگیری در تغییر دیدگاهتان درباره خودتان و زندگی‌تان دارد.
 

۵. فرشته نگهبان باشید

بهترین راه برای تغییر دیدگاه درباره رویدادهای منفی زندگی، کمک به دیگران است. با تمرکز بیشتر بر نیاز دیگران، اتفاق شگفت‌انگیزی را تجربه می‌کنید. نخست درنتیجه نگاه مثبت دیگران به خودتان، احساس بهتری خواهید داشت. سپس متوجه می‌شوید هرقدر هم که اوضاع خراب باشد، جای شکرش باقی‌ است که اوضاعتان بدتر از این نیست!
 
تمرکز بر مشکلات دیگران، روشی است برای اصلاح دیدگاه درباره موقعیت‌های منفی. رویداد منفی بی‌تردید ناخوشایند است؛ اما نوع نگاه ما به آن می‌تواند متفاوت باشد. اگر رئیس بی‌ملاحظه‌ای دارید که کارتان را ناخوشایند می‌کند، دست‌کم می‌توانید سپاسگزار باشید که شغلی دارید. شاید همسرتان ولخرج باشد؛ اما دست‌کم کسی را دارید که دوستتان دارد! اگر فرزندتان به‌خاطر گوشی قدیمی‌اش شاکی است، به او یادآوری کنید خوش‌شانس است که می‌تواند در این سن گوشی تلفن داشته باشد.
 

۶. خودتان را به چالش بکشید

تقریبا همه ما با رویدادهای ناخوشایند روبه‌رو بوده‌ایم و هستیم. مسئله این است که ما چنان درگیر اتفاقات ناگوار زندگی خودمان هستیم که اوضاع نابسامان زندگی دیگران را نمی‌بینیم. با تغییر زاویه دید از خودمان به دیگران، متوجه می‌شویم آدم‌های بسیاری با وقایع ناخوشایند دست‌وپنجه نرم می‌کنند، اما همچنان دید مثبتی به زندگی دارند. این آدم‌ها قدردان داشته‌های خوشایندشان هستند. آنها می‌دانند که اغلب این دشواری‌ها دست‌کم یک جنبه مثبت دارند: بدون تجربه درد و رنج، نمی‌توانیم خوشی و لذت را درک کنیم!
 

سخن پایانی

منظور از تغییر دیدگاه نسبت به وقایع ناخوشایند این نیست که وانمود کنیم اتفاقات ناگوار رخ نمی‌دهند؛ چون این حقیقت ندارد. قرار هم نیست همیشه لبخندبه‌لب وانمود کنیم همه‌چیز رو‌به‌راه است؛ چون چنین چیزی ممکن نیست.
 
تغییر دیدگاه یعنی اینکه بپذیریم رویدادهای منفی بخشی از زندگی هستند؛ اما لزوما باعث پسرفت یا شکست ما نمی‌شوند. ما همیشه می‌توانیم از هر موقعیتی چیزی بیاموزیم. همیشه می‌توانیم چیزی برای قدردانی پیدا کنیم. اگر کاری کنیم که ذهنمان بر چیزهای قابل‌کنترل و خوبی‌های زندگی تمرکز کند، نیروی عظیمی پیدا می‌کنیم برای دستیابی به رؤیاهایمان. با پذیرش اینکه دشواری به‌معنی ناممکن نیست، می‌توانیم به جایی برسیم که خیلی‌ها با پذیرش شکست از آن محروم می‌مانند.
 

شما هم نظر دهید

ما را دنبال کنید