کار و شغل بخش مهمی از زندگی افراد می باشد. به همین دلیل میزان تناسب کاری که انجام میدهیم با علایق واقعی و روحیات ما، نقشی اساسی در رشد فردی، کیفیت زندگی و حتی میزان درآمدمان دارد. بهطور طبیعی همهی ما ترجیح میدهیم کاری را که دوست داریم، انجام بدهیم و کسب درآمد از کار مورد علاقه رؤیای بسیاری از ماست.
در این مقاله به تشریح شش گامی میپردازم که ما را قادر میسازد تا با انجام کاری که دوست داریم، کسب درآمد کنیم. این گامها به من کمک کردند بتوانم از طریق کاری که عاشقش هستم یعنی سخنرانی و نویسندگی انگیزشی، کسب درآمد کنم و درنهایت آن را به شغل اصلی و تماموقتم بدل کنم، پس حتما میتوانند برای شما هم مفید و مؤثر باشند.
گام اول: کاری را که دوست دارید، مشخص کنید
تشخیص اینکه واقعا به چه چیزی علاقه دارید، گام اول و بسیار اساسی است. هیچ تست و آزمون روانشناختیای قادر نیست به اندازهی تجارب شخصی، الهام و شهود قلبیتان، شما را در تشخیص آن کمک کند. باید به درون خود رجوع کنید و علاقه و اشتیاق اصیل خود را بیابید. این کاری است که نسبت به انجام آن شور و اشتیاق زیادی دارید و برایتان لذتبخش و سرگرمکننده است. وقتی کاری را انجام میدهید که به آن عشق میورزید و متعهد به کسب درآمد از آن طریق میشوید، دیگر فقط کار نمیکنید. دیگر مجبور نیستید کارتان را چون شکنجهای تحمل کنید. برعکس از درون خود برای انجام کارتان انرژی میگیرید و احساس شعف و هیجان دارید. درون و بیرون شما در هماهنگی است و نتیجهی این هماهنگی علاوهبر احساس رضایت درونی، بروز خلاقیت بیشتر، کار باکیفیتتر و درنهایت افزایش درآمد است.
شما از انجام چه کار یا فعالیتی لذت میبرید؟ بادقت به سؤالهای زیر پاسخ بدهید تا علاقه و استعداد خود را کشف کنید:
چه کاری شما را به هیجان میآورد؟
از انجام چه کاری در اوقات فراغت خود لذت میبرید؟
چه کاری شما را به وجد میآورد؟
آیا چیزی هست که شما را چون یک کودک به هیجان بیاورد؟
بهعنوان یک بزرگسال باید ببینید که در دوران کودکی بیش از همه به چه بازیهایی علاقه داشتید و در حال حاضر چه بازی و تفریحی بیش از همه برای شما لذتبخش، هیجانانگیز و معنادار است؟
اگر هنوز پاسخ را نیافتهاید، فرض کنید در یک قرعهکشی مبلغ بسیار زیادی پول برنده شدهاید که تا آخر عمر شما تمام نمیشود. در این صورت چطور زندگی میکردید و چه کاری انجام میدادید؟ بسیاری میگویند: «به دور دنیا سفر میکردم. در جزایر قناری به استراحت میپرداختم و از این قبیل.» منظور این است که بعد از مسافرت و کسب لذتهای دیگر چهکار میکردید؟ اگر بتوانید خود را در آن شرایط تصور کنید، حتما قادر به تشخیص علاقه و اشتیاقتان خواهید بود.
همهی ما علایق و تفریحاتی داریم که در اوقات فراغت به سراغ آنها میرویم و از انجامشان لذت میبریم. اما این بخش از زندگی را از کار تفکیک میکنیم و به این احتمال که از طریق همین سرگرمیها و علایق خود کسب درآمد نماییم، فکر میکنیم. چرا علایق خود را به منبع درآمد تبدیل نمیکنید؟ شاید فکر کنید که در آن زمینه زیاد نمیدانید یا حرفهای نیستید. این اصلا مهم نیست. با توجه به علاقهای که در شما وجود دارد مهارت و دانش لازم را میتوانید به سهولت و سرعت یاد بگیرید.
گام دوم: داستان زندگی و کار رؤیایی خود را بنویسید
رؤیاهای بزرگ سوخت موتور احساسات و اشتیاق ما هستند. آیا تاکنون به این موضوع فکر کردهاید که زندگی رؤیایی شما چگونه میتوانست باشد؟ لطفا همین الان چند ثانیه به این موضوع فکر کنید. لحظهای زندگی رؤیایی خود را تصور کنید. این شاید اولین و مهمترین قدم در راه تحقق زندگی رؤیاییتان باشد. هیچ تغییر مثبتی در زندگی ما خودبهخود اتفاق نمیافتد مگر اینکه ما «بخواهیم» که اتفاق بیفتد. برای دستیابی به زندگی دلخواهمان باید بدانیم که این زندگی چگونه خواهد بود. ما معمولا در میان انبوهی از مشغولیتهای روزمره فرصتی برای اندیشیدن دربارهی دورنما و اهداف اصلی زندگی خود نداریم. تا وقتی که آگاهانه به زندگی رؤیایی خود نیندیشیم و تصوری از آن نداشته باشیم، هرگز امکان تحقق آن وجود نخواهد داشت. پس باید هرچه زودتر با خود خلوت کنیم و به هر آنچه از زندگی میخواهیم، بیندیشیم.
«کاری که دوست دارید» قسمت مهمی از زندگی رؤیایی شما را تشکیل میدهد. از مهندسی معکوس استفاده کنید. فرض کنید از انجام کاری که برای شما راحت، آسان و لذتبخش است به ثروتی رؤیایی دست یافتهاید. در این صورت چه احساسی خواهید داشت؟ روز خود را چطور سپری خواهید کرد؟ دوستان شما چه کسانی خواهند بود؟ به چه میزان درآمد دست خواهید یافت؟ وقتی شرایط کار رؤیایی خود را با تمام جزئیات مشخص کنید و دائما به آن بیندیشید، احساسش کنید و در عمل با این احساسات زندگی کنید، قدرتهای درونی زیادی را برای دستیابی به آن بیدار میکنید و تحقق هدف را برای خود راحتتر و لذتبخشتر میسازید.
گام سوم: دانش و مهارت لازم را بیاموزید
حالا شما میدانید به چه کار یا فعالیتی علاقه دارید. ممکن است شما قبلا تا حدودی در آن زمینه فعالیت کرده و مقداری دانش و مهارت در آن زمینه داشته باشید. کسب دانش و مهارت در زمینهی کاریمان، یکی از مهمترین عوامل برای کسب درآمد بالاست. میزان درآمد ما رابطهی مستقیمی با کیفیت محصول و خدماتمان دارد. برای ارائهی محصول یا خدمتی باکیفیت، باید در آن زمینه تخصص و مهارت بالایی داشته باشیم. علاقه و استعداد به معنی تخصص و مهارت در آن زمینه نیست. برعکسِ علاقه و استعداد، تخصص امری اکتسابی است. ما متخصص به دنیا نمیآییم، باید دانش و تخصص لازم در هر زمینهای را کسب کنیم و فرابگیریم. هرچند با داشتن علاقه و استعداد، کسب دانش و مهارت با سهولت، لذت و سرعت بیشتری انجام خواهد شد. روشها و امکانات و منابع مختلفی برای افزایش دانش و مهارت و کسب تخصص وجود دارد. پیشنهادهای زیر میتواند مفید باشد.
خودآموزی کنید؛
به کتابها مراجعه کنید؛
از اینترنت بهره ببرید؛
در دورههای آموزشی شرکت کنید؛
از کارگاههای آموزشی استفاده کنید؛
کارآموزی کنید؛
همیشه در حال یادگیری باشید.
گام چهارم: یک سیستم درآمدزایی موفق پیدا کنید
حالا شما اطلاعات و مهارت روزافزونی در رشتهی مورد علاقهی خود دارید، اما آیا داشتن تخصص و مهارت برای درآمدزایی کافی است؟ بدیهی است که چنین نیست. افراد متخصص بسیاری با حقوق ثابت و ناچیز برای کارفرمایانی که خیلی دانش و مهارت کمتری از خودشان دارند، مشغول کار هستند.
پس صرف هوش، دانش و مهارت زیاد برای کسب درآمد بالا و ثروتمند شدن کافی نیست. آنچه ما نیاز داریم یک سیستم درآمدزایی است که امتحانش را پس داده و تضمین شده باشد. در هر رشته و در هر کاری بدون یک سیستم درآمدزایی مناسب، نمیتوان به سود بالا و مداوم دست یافت. خوشبختانه تقریبا هر زمینهی کاری و هر فعالیتی که شما مایل به انجام آن باشید، قبلا توسط دیگران انجام شده است. این خبر خوبی است، بهدلیل اینکه نیازی نیست همه چیز را از ابتدا با آزمون و خطا یاد بگیرید. این مسیر از قبل طی شده و این کار انجام شده است. تنها کاری که لازم است بکنید این است که بهدنبال اطلاعاتی بگردید تا به شما کمک کند که همان کار را انجام بدهید. باب برگ در کتاب «اصول موفقیت» سیستم را چنین تعریف میکند: «روند قابل پیشبینی دستیابی به یک هدف بر مبنای یک مجموعهی منطقی و مشخص از اصول راهنمای عملی.»
«سیستم» به شما قدرت پیشبینی میدهد و اگر سیستم را موبهمو اجرا کنید شما را دقیقا به هدف میرساند.
گام پنجم: اجرای فوری سیستم درآمدزایی
وقتی سیستمی را یافتید که برای کار شما جواب میدهد، ضروری است که آن را بهکار بگیرید و فورا هم این کار بکنید. هیچ زمان مناسبی برای «شروع کردن» وجود ندارد. زمان مناسب، همین حالاست. پس وقت را تلف نکنید. اطلاعات، مهارت و سیستم را فوری بهکار بگیرید. افراد موفق همین حالا انجامش میدهند چون میدانند که در غیر این صورت ممکن است قربانی «قانون تضعیف تصمیم» شوند که میگوید:
«هرچقدر برای انجام کاری که میدانید همین الان باید انجامش بدهید بیشتر صبر کنید، احتمالش بیشتر میشود که اصلا هیچوقت آن را انجام ندهید.»
گام ششم: پشتکار به خرج بدهید
حالا شما کاری را که به آن علاقه و اشتیاق دارید میشناسید و در آن زمینه اطلاعات، مهارت، یک سیستم و یک نقشهی حرکت در دست دارید و مشتاق هستید که همین حالا، همین امروز، شروع کنید. حالا اگر در طول مسیر زمین خوردید، چه میشود؟ و ضمنا میدانید که حتما زمین خواهید خورد. اینجا، جایی است که برای بسیاری از افراد کار تمام میشود. آنها با اولین شکست کار را رها میکنند و دیگر ادامه نمیدهند. مشکلات فرصتهایی هستند که باعث میشوند به موارد بهتری برسیم. آنها موانعی بر سر راهمان هستند تا تجارب بیشتری کسب کنیم و در کارمان پختهتر شویم.
پشتکار و مداومت تمایز واقعی افراد موفق از افراد شکست خورده است. ناپلئون هیل یک فصل از کتاب «بیندیشید و ثروتمند شوید» را به «مداومت» اختصاص داده است. او مینویسد:
«هیچ کیفیتی بهاندازهی مداومت و پایداری کارساز نیست. وقتی دربارهی پیامبران، فیلسوفان، اعجازگران و رهبران مذهبی مطالعه میکنیم، بدون استثنا به این نتیجه میرسیم که مداومت، تمرکز، تصمیم قطعی و هدف مشخص، منابع اصلیِ موفقیت آنها بوده است.»
هرچه بیشتر و بیشتر مقاومت کنیم احتمال موفقیتمان هم بیشتر میشود. بسیاری از مردم وقتی که تنها چند قدم تا موفقیت فاصله دارند، دست از تلاش میکشند و تسلیم میشوند. قبل از موفقیت باید مشکلات موقتی را بپذیریم تا از آنها بیاموزیم و بر آنها غلبه کنیم.