با شیوع ویروس کرونا در جهان، پدر و مادرها ساعتهای بیشتری را در خانه کنار فرزندان هستند و تعامل بیشتری با هم دارند، تعاملی که گاهی به جدل و بحث کشیده میشود. کودکان خواستههای زیادی را در طی روز مطرح میکنند. آیا میتوان از مهارتهای مذاکره شغلیمان برای مذاکره با کودکان هم بهره ببریم؟
چالشهای مذاکره با کودکان
بر اساس یک پژوهش، از بین ۲هزار والد، بسیاری از آنها روزی ۸ دقیقه را صرف مذاکره و صحبت با فرزندان خود میکنند. با توجه به شیوع کرونا و افزایش حضور پدر و مادرها در خانه، این زمان بیشتر شده است؛ هرچند همان پژوهش نشان داده که بسیاری از این مذاکرات موفقیتآمیز نبوده است؛ برای مثال، یکی از مدیران موفق با وجود اینکه در حوزه کاریاش مذاکرهکننده موفقی بود، در خانه و در مواجهه با کودکش توفیق چندانی نداشت.
او در توجیه این ماجرا، غیرمنطقیبودن فرزندش را عامل آن میدانست؛ اما شاید اگر او را متوجه این مسئله میکردیم که بسیاری از انسانهایی که او در طول روز با آنها بهخوبی مذاکره میکند نیز در همین حد غیرمنطقیاند، بیشتر به این فکر میکرد که اشکال کار از کجاست.
قبل از آنکه بتوانیم راهکارهای مناسبی برای موفقیت در مذاکره با کودکان بیابیم، باید پیچیدگیهای رفتار و زبان آنها را درک کنیم.
۱. احساسات
کودکان ما خوب میدانند چگونه احساسات ما را به بازی بگیرند تا به چیزهایی که میخواهند برسند. آنها از ابزارهای کاملا متفاوتی نسبت به همکارانمان استفاده میکنند: مثل گریهزاری، سروصدا راهانداختن، استفاده از احساسات یکی از والدین علیه دیگری، آنهم با شدت زیاد؛ چراکه آنها میدانند قرار نیست بهخاطر رفتارهایشان اخراج شوند و ما هم نمیتوانیم آنها را ترک کنیم. مذاکرهکنندگان موفق میدانند چگونه روی موضوع متمرکز باقی بمانند، اما این کار در خانه و در مواجه با کودکان چندان ساده نیست.
۲. تکرار
مذاکره و چانهزدن با کودکان مدام تکرار میشود: صبحانه، ناهار، شام و هر زمانی که آنها ما را در خانه ببیند؛ اما در سر کار اینطور نیست. تکرار و اصرار کودکان توان ذهنی ما را برای ایستادگی در برابر خواستههایشان تحلیل میبرد.
۳. غیرمنتظرهبودن
خواستههای کودکان، ناخواسته و ناگهانی از راه میرسند. آنها بدون مقدمه و بیپرده وارد مذاکره با ما میشوند. سر کار، ما این فرصت را داریم تا از قبل آماده جلسه شویم و از نظر روحی ـ روانی خودمان را آماده کنیم؛ اما در مواجهه با کودکان بعید است فرصتی برای آمادگی داشته باشیم.
با وجود تمام این چالشها، مشکل اصلی در این است که ما از مهارتهای مذاکرهای که سر کار یاد گرفتهایم در خانه استفاده نمیکنیم. استفاده از این مهارتها در مواجهه با کودکان و اعضای خانواده باعث رفع بسیاری از کشمکشها، صرفهجویی در وقت، حل مشکلات فوری و نیز بهبود روابط خانوادگی میشود.
در ادامه، برخی از این مهارتها و راهکارها را آموزش میدهیم.
مهارتها و راهکارهای مذاکره با کودکان
بدانید واقعا بهدنبال چه هستید
در محل کار، ما درک روشنی از اهداف مذاکره داریم و حدومرزها کاملا شفافاند؛ اما در خانه و در مقابل کودکان، اغلب در منجلاب احساسات و بازی قدرت گرفتار میشویم. برای درک بازی قدرت به مثال زیر توجه کنید:
پدر و مادری با فرزندشان بر سر اینکه موقع بیرون رفتن کلاه بر سر کند توافق کردهاند؛ اما وقتی کودک اعلام میکند قصد ندارد کلاهش را بر سر بگذارد، آنها وارد کشمکشی میشوند بر سر اینکه حرف چه کسی باید به کرسی بنشیند. بهجای ورود به این بازی بینتیجه، باید هدف اصلی را درک کنیم. در اینجا، گرم نگهداشتن سر بچه و پیشگیری از سرماخوردن او هدف اصلی است و نه کلاه سرکردن!
با دانستن این موضوع، میتوانیم رویکردهای بهتر و خلاقانهتری برای راضیکردن بچهها بیابیم.
سؤال کنید تا صمیمیتر شوید
هیچکس بهتر از پدر و مادر فرزندش را نمیشناسد؛ اما این حرف به این معنا نیست که والدین چشمبسته میتوانند نیتها و رفتارهای فرزندشان را تحلیل کنند. در هر موقعیت ارتباطی، سؤالکردن یکی از بهترین روشها برای نزدیکترکردن مدلهای ذهنی طرفین است.
کودکی را تصور کنید که میخواهد یک دونات را کامل بخورد، اما مادرش اصرار دارد که ابتدا نصف آن را به کودک بدهد و سپس نصف دیگرش را. کودک با اصرار زیاد، مادر را شکست میدهد و دونات را درسته، جلوی مادر دلخور، گاز میزند. در محیط کار، ما در مواجهه با چنین شرایطی از همکارمان سؤال میکنیم چرا بر مواضعش پافشاری میکند و به زبانی مشترک میرسیم، اما اغلبِ پدر و مادرها از این مرحله عبور میکنند. شاید اگر مادر، پیش از ورود به کشمکش، از کودکش درباره چرایی خواستن همه دونات سؤال میکرد، فضا بهجای جدل، به گفتوگو تبدیل میشد. شاید مادر با پرسیدن میتوانست با طرح یک بازی، کودک را مجاب به خوردن نیمی از دونات کند یا اصلا خودش متوجه میشد که فرزندش قابلیت گاززدن به کل یک دونات را دارد و نگرانیاش از بزرگی دونات بیدلیل است.
از هر رویکردی در زمان مناسب استفاده کنید
مذاکرهکنندهای کاربلد میداند که چه زمانی باید مذاکره را به عقب بیندازد، چه زمانی باید بهصراحت تصمیم خود را اعلام کند و چه زمانی باید کنار کشیده و اصلا بحث نکند. در خانه هم باید مشابه همین رویکرد را در پیش بگیریم، بهجای آنکه بدون فکر وارد مشاجره با آنها شویم.
اتخاذ رویکرد درست در هر زمان و مکان به شرایط سنی و حالت روحی و جسمی کودک هم بستگی دارد. تصمیم بگیرید که کجا وارد بحث شوید و کودک را قانع کنید و چه زمانی صرفا تحکم کنید یا حتی تسلیم شوید. مراقب باشید از هیچکدام از این رویکردها بیش از حد استفاده نکنید، چراکه اثرش از بین خواهد رفت.
خوشایند صحبت کنید
مذاکرهکنندگان موفق میدانند که خیلی از اوقات «چگونه گفتن» مهمتر از خود گفتن است. پدر و مادرها با استفاده از فنون گوناگون میتوانند کلامشان را طوری نرم کنند که به گوش فرزند خوشایند شود.
برخی از این فنون را در ادامه معرفی میکنیم:
۱. پیشقدم باشید
بسیاری از گفتوگوهای ما با کودکان شامل تعداد زیادی پیشنهاد است. در ارائه پیشنهاد پیشقدم باشید. این کار دست شما را در پیشبرد مذاکره به سمتی که دلخواه شماست بازتر میکند؛ برای مثال، وقتی ساعت خواب را ۲۲ در نظر بگیرید، احتمالا کودک شما ساعت ۲۳ را پیشنهاد بدهد و هر دو روی ساعت ۲۲:۳۰ توافق کنید؛ در حالی که اگر او میخواست آغازگر پیشنهاد باشد، چهبسا ساعت ۲۴ را پیشنهاد میداد و شما روی ساعت ۲۳ به توافق میرسیدید.
۲. حق انتخاب بدهید
بهجای ارائه فقط یک پیشنهاد، چندین پیشنهاد را با تعیین اولویتها مشخص کنید. دادن چند پیشنهاد، که همگی هم موردپسند شما باشند، به کودکان آزادی عمل میدهد و کنترل شما بر اوضاع را هم حفظ میکند؛ برای مثال، هنگام سفارش غذا، شما رستوران را انتخاب کنید و کودکتان غذایش را.
۳. از «ممکن بود بدتر باشه!» استفاده کنید
یکی از روشهای متداولی که فروشگاهها برای فروش محصولاتشان استفاده میکنند چیدن محصولات با قیمتهای مختلف در کنار هم است. این قیمتها طوری چیده میشوند تا خریدار احساس کند قیمت یک محصول در مقایسه با محصولِ مشابه منصفانهتر است (برای کسب اطلاعات بیشتر در این زمینه به کتاب «نابخردیهای پیشبینیپذیر» نوشته دن آریلی مراجعه کنید). مشابه این روش را در مذاکره با کودکان به کار ببرید؛ برای مثال، وقتی نوجوانی کار خطایی کرد، به او گوشزد کنید که پیامدها و مجازات کارش ممکن بود بزرگتر باشد و شما این بار با او کنار میآیید و تنبیه کمتری در نظر میگیرید.
۴. منصف باشید
منصفبودن از دید کودکان بهمعنای تساوی در همهچیز است. این نگاهی سادهلوحانه است؛ بنابراین بهتر است معیارهایی برای تعیین انصاف در خانه وضع کنید. برای درک پیچیدگی بحث، به این مثال توجه کنید: شاید منصفانه باشد که پدربزرگ همه کلوچهها را از وسط نصف کند و به نوهها بدهد، اما آیا منصفانه است که نوجوان پرانرژی شما دقیقا بهاندازه خواهر یا برادر خردسالش دسر بخورد؟ بهتر است برای رسیدگی به این موارد کلمهای اختراع کنید و از کودکان بخواهید تا هر زمان که احساس کردند در حقشان ظلم شده، با بیانش شما را خبردار کنند؛ سپس میتوانید هر موقعیت را بررسی و منصفانه بودن یا نبودن آن را تعیین کنید.
۵. هنر سکوت را بیاموزید
گاهی سکوتکردن و وقفه در صحبت بهتر از حاضرجوابی است. بهجای آنکه با تندتند حرفزدن کنترل مذاکره را از دست بدهید، وقفه ایجاد کنید تا کودک فرصت دوباره فکرکردن را به دست آورد؛ برای مثال، اگر کودک از شما خواست تا چرخدستیاش را بیاورد ولی شما میخواستید که او قدم بزند، بهجای دستوردادن، ابتدا درخواست خود را مطرح کنید و سپس کمی صبر کنید. شاید او پیشنهادی برد ـ برد بدهد، مثلا پیاده برود و با چرخدستی بازگردد.
جمعبندی
مذاکرهکنندگان موفق میدانند چگونه اولویتهایشان را تعیین کنند، سؤالات درست بپرسند و گزینههایی را روی میز بگذارند که دیگران را به تأیید یکی از آنها تشویق کنند. پدر و مادرها، با تمرین مهارتهای مذاکره با فرزندان پر شور و اشتیاق خود، چهبسا مهارتهای خود در سر کار را هم ارتقا دهند.