آموزش مدیریت تصمیم گیری سریع

آموزش مدیریت تصمیم گیری سریع

مطالب عمومی
آموزش مدیریت تصمیم گیری سریع

تصمیمات ما نقش مهمی در زندگی دارند، اما باید دقت داشت که برای تصمیم گیری وسواس زیاد به خرج ندهید، چرا که وسواس بیش‌ از حد مانع از تصمیم گیری درست و سریع می‌شود. اگر شما در تصمیم‌گیری زمان زیادی صرف می‌کنید یا می‌ترسید تصمیم اشتباهی بگیرید، شما با مشکلی به نام «فلج تحلیلی» روبه‌رو هستید.

فلج تحلیلی حالتی است که در آن بیش‌ازحد درباره هر تصمیمی فکر می‌کنید؛ تاجایی‌که هیچ گزینه‌ای را انتخاب نمی‌کنید و حالتی از انفعال و بی‌عملی ایجاد می‌شود. این انفعال و ناتوانی در تصمیم‌گیری وقت و انرژی شما را هدر می‌دهد. اگر می‌خواهید در تصمیم گیری سریع عمل کنید و در گرفتن تصمیم‌های کوچک و جزئی و حتی بزرگ سرعت‌عمل داشته باشید، با ما همراه شوید تا شما را با ۱۰ نکته برای تصمیم گیری سریع اما هوشمندانه و صحیح آشنا کنیم.
 

۱. میان تصمیم‌های کوچک و بزرگ تفاوت قائل شوید

تصمیم‌های کوچک و بزرگ یکسان نیستند؛ پس براساس اهمیتِ هر تصمیم، به‌اندازه‌ای که لازم است، به آن توجه کنید و برایش وقت بگذارید.
فلج تحلیلی (analysis paralysis) بیشتر از این موضوع ناشی می‌شود که ما طوری با تمام تصمیم‌های خود برخورد می‌کنیم که گویی همگی بسیار مهم و تأثیرگذارند؛ درحالی‌که چنین نیست. البته دقت و وسواس در تصمیم‌های مهمی مانند انتخاب همسر یا پیداکردن مسیر زندگی بسیار مفید است؛ ولی درباره سایر تصمیم‌ها بیهوده است؛ چون زمان و انرژی زیادی را صرف چیزهایی می‌کنیم که ارزش این زمان و انرژی را ندارند.
 
وقتی در تصمیم‌گیری دچار مشکل می‌شوید، از خودتان بپرسید:
 
۱. این تصمیم چقدر مهم است؟
۲. آیا تأثیر این تصمیم روی زندگی من تا یک سال بعد هم ادامه پیدا می‌کند؟
۳. بدترین اتفاقی که ممکن است درنتیجه این تصمیم رخ دهد، چیست؟
 
برای هر تصمیم فقط به‌اندازه لازم، بسته به میزان اهمیت آن، زمان و انرژی صرف کنید.
تأثیر هر تصمیم‌گیری را در قالب یک بازه زمانی یک‌ساله بررسی کنید. اگر تأثیر این تصمیم‌گیری به یک سال هم نمی‌کشد و تا یک سال آینده قرار نیست تأثیر مهمی در زندگی شما ایجاد کند و اشتباه در آن نیز پیامدهایی جدی برای شما ندارد (مثل اشتباه در انتخاب رنگ دفترچه یادداشت)، پس تصمیم کم‌اهمیتی است. درنتیجه، نباید زیاد فکرتان را درگیر آن کنید و بهتر است که برای فکرکردن درمورد آن، کمترین زمان و انرژی را صرف کنید.
ولی اگر تصمیمی پس از یک سال نیز تأثیر مهمی در زندگی‌تان خواهد داشت و انتخاب نادرست پیامدهایی جدی برای شما دارد (مثل جدایی از کسی‌که دیگر حس خوبی درباره او ندارید)، تصمیم بزرگی است و باید به‌اندازه کافی برایش زمان بگذارید و درصورت‌لزوم تصمیم‌گیری درمورد آن مسئله را به تأخیر بیندازید.
برای مواردی که بین این دو حالت قرار می‌گیرند نیز به‌اندازه‌ای که لازم است زمان بگذارید و فکر کنید؛ ولی اجازه ندهید که این فکرکردن بیش‌ازحد طولانی شود.
 

۲. اهداف اصلی و مهم خود را شناسایی کنید

پیش از ورود به فرایند تصمیم‌گیری ابتدا اهداف اصلی خود در آن تصمیم‌گیری را شناسایی کنید. سپس از آن اهداف به‌عنوان راهنمایی در فرایند تصمیم‌گیری استفاده کنید. این کار موجب می‌شود که سریع‌تر بتوانید به تصمیم درستی برسید.
 
برای نمونه، وب‌سایتی را در نظر بگیرید که مطالب ارسالی کاربران را منتشر می‌کند. در اینجا معیارِ صاحب وب‌سایت در تصمیم‌گیری درباره انتشاردادن یا انتشارندادن این مطالب می‌تواند آمار بازدیدکنندگان و درنتیجه میزان کسب درآمد وب‌سایت باشد؛ بنابراین وقتی درباره انتشار مطلبی تصمیم‌گیری می‌کند، از خود می‌پرسد آیا با انتشار این مطلب، بازدیدکنندگان بیشتری به وب‌سایت جلب می‌شوند یا خیر. اگر پاسخ این پرسش منفی باشد، دلیلی وجود ندارد که مطلب موردنظر را منتشر کند.
دانستن هدف نهایی به ما کمک می‌کند که در تصمیم گیری سریع و قاطع باشیم؛ زیرا به‌سرعت می‌توانیم ارزیابی کنیم که کدام گزینه به ما کمک می‌کند به هدف نهایی خود برسیم.
 

۳. «کامل و بی‌عیب‌بودن» مهم نیست؛ «نسبتا خوب‌بودن» مهم است

اگر نمی‌خواهید درباره موضوع مهم و تعیین‌کننده‌ای تصمیم‌گیری کنید، لزومی ندارد کمال‌پرست باشید و بخواهید گزینه‌ای عالی و بی‌عیب‌ونقص را انتخاب کنید. بهترین کار این است که تصمیم نسبتا خوبی در مدتی مناسب بگیرید و سپس براساس آن عمل کنید؛ چون به‌هرحال هر انتخابی مزایا و معایب خودش را دارد و به‌ندرت پیش می‌آید که انتخابی عالی درست در همان مکان و همان زمان وجود داشته باشد. البته می‌توانید بیشتر تلاش و فکر کنید تا انتخابی عالی و کامل پیدا کنید؛ ولی برای این کار باید زمان و انرژی زیادی هزینه کنید. در اینجا قانون ۸۰ ـ ۲۰ صدق می‌کند. طبق این قانون فقط برای رسیدن به ۲۰درصد بهبود بیشتر در تصمیم نهایی باید ۸۰درصد بیشتر تلاش کنید.
اگر تصمیم موردنظر تصمیم بسیار مهمی است، ارزش دارد که برای انتخاب بهترین گزینه زمان زیادی اختصاص دهید و بسیار تلاش کنید؛ ولی اگر تأثیر این تصمیم در زندگی شما تا یک یا دو سال دیگر ادامه پیدا نخواهد کرد، فرقی نمی‌کند گزینه انتخابی شما بسیار بد، نه‌چندان بد یا عالی باشد؛ چون تفاوت میان گزینه‌ها پیامد تأثیرگذار و مهمی در زندگی‌تان نخواهد داشت. حتی اگر ساعت‌ها تلاش کنید که به راه‌حل کامل و بی‌عیب‌ونقصی برسید، آن راه‌حل تفاوت قابل‌توجهی در زندگی شما ایجاد نخواهد کرد.
 
البته منظورمان این نیست که در تمام تصمیم‌گیری‌ها گزینه‌ای را به‌صورت تصادفی انتخاب کنید. هرچه باشد، اثرات منفی کوچک نیز در طول زمان روی هم جمع می‌شوند و تأثیر منفی بزرگ و قابل‌توجهی ایجاد می‌کنند. منظور ما این است که باید روش ۸۰ ـ ۲۰ را پیش بگیرید و گزینه نسبتا خوبی را انتخاب کنید و در پی انتخاب گزینه «عالی» نباشید.
 

۴. برای تصمیم گیری سریع و درست، گزینه‌های بد را حذف کنید

در مرحله بعدی باید گزینه‌های بد را حذف کنید. وجود تعداد زیادی از گزینه‌های مختلف موجب آشفتگی و شلوغی فرایند تصمیم‌گیری می‌شود؛ بنابراین فورا گزینه‌های بد را حذف کنید تا ارزیابی گزینه‌ها راحت‌تر شود. برای اینکه تشخیص دهید کدام گزینه‌ها را باید حذف کنید، به اهداف خود برای این تصمیم‌گیری رجوع کنید (نکته دوم) و گزینه‌هایی را که اطمینان دارید کمکی به برآورده‌شدن اهداف شما نمی‌کنند، شناسایی و حذف کنید.
 
گزینه‌های باقی‌مانده باید گزینه‌های بسیار خوبی باشند و این به شما امکان می‌دهد که گزینه‌ها را دقیق‌تر ارزیابی کنید.
 

۵. یکی از گزینه‌ها را انتخاب کنید و دیگر به عقب نگاه نکنید

اگر در انتخاب گزینه‌ها گیج و سردرگم شده‌اید و نمی‌دانید کدام را انتخاب کنید، فقط یکی را انتخاب کنید و براساس آن عمل کنید. پس از انتخاب آن گزینه، دیگر به عقب نگاه نکنید و سایر گزینه‌ها را مرور نکنید.
 
شاید این کار به‌نظرتان بی‌پروایی و بی‌ملاحظگی باشد؛ ولی این‌طور نیست. دلیل نگه‌داشتن این گزینه‌ها و حذف‌نشدن آنها در مرحله قبل این است که گزینه‌های منطقی و خوبی‌اند. اگر گزینه‌ای که انتخاب می‌کنید، واقعا بد باشد، می‌بایست آن را در مرحله قبل حذف می‌کردید! اکنون نیز هر گزینه‌ای که انتخاب کنید، مزیت‌های مختص گزینه‌های دیگر را از دست می‌دهید؛ چون احتمالا هر گزینه مزایا و معایب خاص خودش را دارد.
بنابراین به‌جای اینکه فکرتان را درگیر این مسئله کنید که کدام‌یک بهتر است، به‌سرعت یکی را انتخاب کنید و تلاش کنید بهترین نتیجه را از آن بگیرید. با این کار به نتیجه مطلوب و عالی خود دست خواهید یافت؛ چون متعهد شده‌اید که از انتخاب خود بهترین نتیجه را بگیرید.
 

۶. آموخته‌های کودکی درباره تصمیم‌گیری را فراموش کنید

گاهی فلج تحلیلی ما تاحدی از این ناشی می‌شود که پدر و مادرمان در دوران کودکی همیشه به ما می‌گفتند محتاط باشیم و فقط چیزهایی را بخریم که واقعا به آنها نیاز داریم؛ چون «درآوردن پول سخت است و نباید آن را با بی‌دقتی خرج کنیم». همین مسئله موجب می‌شود که به‌طور غیرمنطقی دربرابر انتخاب‌های بد مقاومت کنیم و از خودمان بپرسیم آیا این بهترین گزینه است؟ آیا گزینه بهتری هم وجود دارد؟ اگر بعدا از چیزی که خریدم، خوشم نیامد، چطور؟ اگر چیزی که می‌خرم، عیب‌های پنهانی داشته باشد که در زمان خرید متوجه آنها نشدم، چطور؟ اگر بعدا گزینه بهتری پیدا شود، چه؟ این یعنی تصمیم اشتباهی گرفته‌ام!
ولی هر تصمیمی مزایا و معایب خود را دارد و این غیرمنطقی است که وقتی یک یا دو چیز را درباره تصمیم خود دوست نداریم، فکر کنیم تصمیم اشتباهی گرفته‌ایم. حتی اگر واقعا تصمیم اشتباهی هم گرفته باشیم، نباید خودمان را به‌خاطر آن سرزنش کنیم؛ چون همه گاهی تصمیم‌های اشتباهی می‌گیرند. فقط باید از اشتباه‌های خود درس بگیریم و روی جنبه مثبت هر چیز تمرکز کنیم، نه اینکه فقط جنبه منفی آن را ببینیم.
 
اگر همیشه در تصمیم‌گیری‌ها منفعل هستید و احساس می‌کنید که فلج تحلیلیِ شما همواره وجود دارد، شاید ماجرایی در کودکی موجب شده است که این‌گونه عمل کنید.
 

۷. برای تصمیم گیری سریع و درست، محدودیت زمانی بگذارید

برای تصمیم‌گیری خود محدودیت زمانی تعیین کنید. معیار تعیین محدودیت زمانی باید میزان اهمیت تصمیم موردنظر باشد (نکته اول). ازآنجاکه زمان نسبی است و هر تصمیم با دیگری متفاوت است، هیچ قانون قطعی و ثابتی برای تعیین این محدودیت زمانی وجود ندارد. به‌طورکلی می‌توانید در تصمیم‌های کوچک محدودیت زمانی چنددقیقه‌ای و در تصمیم‌های متوسط محدودیت زمانی چندروزه تا چندهفته‌ای برای خود تعیین کنید. برای تصمیم‌های بزرگ نیز هر مقدار که لازم است، زمان صرف کنید. البته معمولا می‌توان ظرف چند ماه به نتیجه‌ای رسید و تصمیم‌گیری کرد.
 

۸. تصمیم‌گیری را به فرد دیگری واگذار کنید

این روش کمی راحت‌طلبانه است؛ چون از تصمیم‌گیری سر باز می‌زنید و مسئولیت آن را برعهده فرد دیگری می‌گذارید؛ ولی اگر به نظر او اعتماد دارید و با این موضوع مشکلی ندارید که خودتان تصمیم نگیرید، این روش کارساز و مفید است.
 
برای نمونه اگر مدیریت مکانی را برعهده دارید، می‌توانید دستیاری استخدام کنید تا در کارها به شما کمک کند. او می‌تواند در موارد اجرایی و مدیریتی تصمیم‌گیری کند و شما نیز تصمیم‌های او را مرور کنید و آنها را درصورت رضایت تأیید یا درصورت لزوم اصلاح کنید. با این روش، دیگر نیازی نیست خود را درگیر تک‌تک مسائل کنید؛ درنتیجه در تصمیم‌گیری‌ها دچار وضعیت فلج تحلیلی نمی‌شوید.
 

۹. نظر فردی قابل‌اعتماد را بپرسید و براساس آن عمل کنید

نکته نهم این است که نظر فردی قابل‌اعتماد را بپرسید و براساس آن تصمیم‌گیری کنید. این نکته کمی با نکته هشتم متفاوت است؛ چون در اینجا خود شما تصمیم‌گیری می‌کنید؛ ولی تصمیم خود را بر پایه نظر فرد دیگری می‌گیرید.
 
برای نمونه، در زمان خرید وقتی نمی‌توانید تصمیم‌گیری کنید، می‌توانید این روش را به کار ببرید. با حذف گزینه‌های بد تعداد گزینه‌ها را به حداقل کاهش دهید و سپس با دوست یا همراهی که با شما به خرید آمده است یا با کارکنان فروشگاه مشورت کنید. اگر توصیه آنها منطقی است، براساس آن عمل کنید؛ درغیراین‌‌صورت کالایی را که خودتان ترجیح می‌دهید، انتخاب کنید. به‌هرحال پرسیدن نظر آنها فرایند تصمیم‌گیری را سریع‌تر می‌کند؛ چون اطلاعات بیشتری به دست می‌آورید که به شما کمک می‌کند تصمیم بگیرید چه چیزی را می‌خواهید.
 

۱۰. برای تصمیم گیری سریع و درست، انرژی خود را به‌سمت چیزهای دیگری هدایت کنید

اگر با وجود نکته‌های بالا هنوز هم دچار فلج تحلیلی هستید، شاید انرژی اضافه‌ای دارید که در مسیر موضوع‌های هدفمندتری هدایت نشده‌اند! مثلا گاهی فقط به این دلیل درباره مسئله‌ای دچار وسواس می‌شویم که وقت و انرژی لازم برای این کار را داریم. از خودتان بپرسید: «آیا کارهایی مهم‌تر از تحلیل بیش‌ازحد این تصمیم وجود دارد که بتوانم انجام دهم؟ چه وظایف و کارهای مهم‌تری وجود دارد که می‌توانم زمان و انرژی‌ام را صرف آنها کنم؟ چطور باید شروع کنم؟» این کارها می‌تواند چیزی مانند نوشتن مقاله‌ای جدید، پاسخ‌دادن به ایمیل‌های مهم، کارکردن روی پروژه‌ای جدید یا هر کار مفید دیگری باشد. به‌جای اینکه مدام به تصمیم موردنظر فکر کنید، فورا به‌سراغ آن کارها بروید. جالب است که با این روش، تصمیم موردنظر ازلحاظ اندازه و اهمیت کوچک‌تر می‌شود و می‌توانید پس از مدت کوتاهی به نتیجه‌ای برسید.
 
پس اگر دلیل فلج تحلیلی شما داشتن انرژی اضافه بسیار زیاد است، آن انرژی را به‌سوی کارهای دیگری هدایت کنید. وظایف مهم‌تری پیدا کنید که می‌توانید خودتان را وقف آنها کنید. با این روش، بهره‌وری بسیار بیشتری خواهید داشت. همچنین وقتی مدتی از موضوعی فاصله می‌گیرید و به آن فکر نمی‌کنید، شفافیت و وضوح آن برای شما بیشتر می‌شود و بهتر می‌توانید تصمیم‌گیری کنید.
 

شما هم نظر دهید

ما را دنبال کنید