امروزه مدیریت دانش به عنوان روشی نوین در مبحث مدیریت و دیگر حوزههای وابسته به آن می باشد. سازمانهای موفق این را دریافتهاند که دانش، مهمترین دارایی آنهاست و برخی اصول اساسی مدیریت دانش، در کارکنان و سازمان و جود دارد و آنان به مدیریت دانش به عنوان عامل کلیدی موفقیت سازمان مینگرند. بنابراین همواره سرمایهگذاری هنگفتی برای بهکارگیری این نوع مدیریت دارند.
مدیریت دانش، رسیدن به اهداف سازمان با استفاده بهینه از دانش و یا توانایی یک سازمان در استفاده از سرمایه معنوی (تجربه و دانش فردی نزد هر فرد) و دانش دسته جمعی به منظور دستیابی به اهداف خود از طریق فرایندی شامل تولید دانش، تسهیم دانش و استفاده از آن به کمک فناوری است.
مدیریت دانش
مدیریت دانش، راز موفقیت سازمانها در قرن 21 است. دانش، مفهومی فراتر از داده و اطلاعات است. دانش به مجموعه اطلاعات، راه کار عملی مرتبط با آن، نتایج بهکارگیری آن در تصمیمات مختلف، آموزش مرتبط با آن، نگرش افراد در مشاغل و مسئولیتهای مختلف در ارتباط با آن گفته میشود. دانش هر نفر، حتی در موردی خاص، ممکن است با دیگران متفاوت باشد. دانش زیربنای مهارت و تجربه و تخصص هر فرد است.
هر سازمان برای دستیابی به اهداف خود، از مجموعه دانشی استفاده میکند که نزد تکتک افراد و در ذهن آنها انباشته شده است. در صورت عدم استفاده از این دانشها، میتوان شکست سازمان یا بالا بودن هزینههای ناشی از تکرار برخی فرایندهای تصمیمگیری و عدم استفاده مطلوب از سوابق تجربی و تصمیمگیریها را انتظار داشت. به همین دلیل، سازمانهای پیشرو اقدام به جمعآوری دانش نهفته نزد پرسنل و گروههای کاری میکنند که به آن «سرمایه دانش» گفته میشود.
امروزه سرمایههای یک سازمان تنها سرمایه مالی و فیزیکی نیست بلکه سرمایه دانش افراد مهمتر از آن دو بوده و مورد توجه مدیران قرار گرفته است. به بیانی دیگر، مدیریت نیروی انسانی، وجه پیچیده مدیریت دانش است.
مدیریت دانش، طبعاً باعث پیشرفت و تکامل دیگر سیستمهای سازمان از قبیل TQM و BPR و آموزشهای سازمانی شده و موقعیت سازمان را در فرصتهای جدید، تقویت و پشتیبانی میکند.
در این سازمانها، مدیریت دانش برای بهینهسازی ارتباطات میان کارمندان و بین ردههای بالای مدیریت به کار گرفته میشود. مدیریت دانش در این سازمانها، به ایجاد فرهنگ اشتراک دانش میان کارمندان کمک میکند. گرچه دانش میتواند توسط افراد کسب شود، ولی برای اینکه سودمند واقع شود، لازم است همه اعضای گروه در آن سهیم شوند.
در متون مدیریت دانش، تأکید بسیاری بر ارتقای فرهنگ سازمانی به سمت اشتراک دانش شده است.
یکی از موانع عمده اشتراک دانش در سازمانها، فرهنگ سازمانی موجود است. در سازمانهایی که حفظ و ارتقای موقعیت شغلی بستگی به دانش افراد دارد و دانش کسب شده به آنان قدرت میدهد، اشتراک دانش برابر با به خطر افتادن و آسیبپذیری موقعیت شغلی تلقی میشود. فرهنگ سازمانی را باید به سمتی ارتقا داد که کارمندان مطمئن شوند تمام نظراتشان ارزشمند است و نگران این نباشند که نظراتشان ممکن است نادرست باشد و وجهه خود را از دست بدهند و یا دیگر همکاران آنها ممکن است عصبانی شوند.
اهداف مدیریت دانش
یکی از اهداف آشکار مدیریت دانش، ایجاد ارزش در سازمانهاست. یکی از عمومیترین راههای ایجاد ارزش از سوی دانشکاران، پشتیبانی برای تصمیمگیری کارامد است. ایجاد ارزش، لزوماً به معنی ایجاد ارزش اقتصادی نیست. سازمانهای غیرانتفاعی، سازمانهای دولتی و خیریه، به روشهای غیراقتصادی ایجاد ارزش میکنند. آنها چیزی ایجاد میکنند که سرمایه اجتماعی نامیده میشود. دانش دانشکارانی که میتوانند با تصمیمگیری مؤثر در سازمان ارزش ایجاد کنند، پیش نیاز مدیریت دانش است.
تبدیل دانش غیررسمی، ذهنی و شخصی (ضمنی) به دانش ثبت شده رسمی (صریح)، یکی از اهداف کلیدی مدیریت دانش است که باعث کاهش ریسک از دست رفتن دانش با ارزش سازمان با ترک همکاری کارکنان و کاهش خطر از دست دادن حافظه شرکت به هنگام تعدیل نیروی انسانی میشود.
ماسن و پائولین (2003) مطالعهای در مورد درک استنباط مدیران شرکتهای نیوزیلندی از مدیریت دانش انجام دادهاند. مدیران مورد تحقیق باید به سؤالات زیر پاسخ میدادند:
1. اصلیترین هدف شرکتها برای بهکارگیری مدیریت دانش چیست؟
2. بزرگترین موانع بهکارگیری موفقیتآمیز مدیریت دانش چیست؟
3. مهمترین عامل موفقیت مدیریت دانش چیست؟
اصلیترین اهداف عبارتند از: تهدید رقبا، آگاهی یافتن از اهمیت دانش و کارامدی تکنولوژی مدیریت دانش.
بزرگترین موانع عبارتند از: فرهنگ سازمانی (فقدان اعتماد، ارتباطات و اشتراک دانش) و نیز فقدان آگاهی و درک و بصیرت درباره مدیریت دانش
مهمترین عامل موفقیت: فرهنگ سازمانی (افراد، اعتماد، اشتراک) است.
فواید مدیریت دانش
برخی فواید بهکارگیری مدیریت دانش در سازمانها، عبارتند از:
- تشخیص کمبودها (خلاها) در دانش سازمانی
- بهرهوری بیشتر از سرمایههای انسانی
- یادگیری کارامدتر و مؤثرتر کارکنان
- ارائه کالاها و خدمات دارای ارزش افزوده
- افزایش رضایتمندی مشتریان
- جلوگیری از تکرار اشتباهات
- کاهش دوبارهکاری
- صرفهجویی در زمان به هنگام حل مسئله
- برانگیختن خلاقیت و نواوری
- ایجاد رابطهای نزدیکتر با مشتریان
روشهای مدیریت دانش
فرانس بوتیلییر و کاتلین شیرر (2002) مطالعه عملی در مورد 12 سازمان (6 سازمان خصوصی و 6 سازمان دولتی) انجام دادند تا آنچه را که آنها روشهای مدیریت دانش مینامیدند، مشخص سازد. نتیجه حاصله عبارت بود از:
- تمرکز بر ارتباطات که گروههای همکار و محلهای پرسش و پاسخ نامیده میشود.
- تمرکز بر ذخیره و بازیابی دانش که بانکهای اطلاعاتی خبره و دانش نامیده میشود.
- تمرکز بر اشاعه گزیده که آگاهی رسانیهای اطلاعات و اخبار و یادگیری سازمانی نامیده میشود.
- تمرکز بر عمل که همکاری مجازی نامیده میشود.
برنامههای مدیریت دانش و روند تولید دانش
دیوید اسکایرم (1999)، یکی از نویسندگان معتبر حوزه مدیریت دانش، میگوید بیشتر برنامههای مدیریت دانش، بر هفت مرحله استراتژیک ذیل تمرکز دارند:
- دانش مشتری: حیاتیترین دانش در بیشتر سازمانها
- دانش در فرایندها: بهکارگیری بهترین دانستهها در حال انجام دادن وظایف
- دانش در محصولات و خدمات: راهحلهای هوشمندانه براساس نیازهای مشتریان
- دانش افراد: پرورش و کنترل قدرت ذهنی که ارزشمندترین سرمایه است.
- حافظه سازمانی: اتصال به دروس گذشته یا هر جای دیگری در سازمان
- دانش در ارتباطات: دانش فردی عمیق که همکاری موفقیتآمیز را پشتیبانی میکند.
- داراییهای دانش: اندازهگیری و مدیریت سرمایه فکری شما
روند تولید دانش در سازمانها به اعتقاد نوناکا، از چهار عمل زیر پیروی میکند:
1. از ضمنی به ضمنی: زمانی اتفاق میافتد که افراد در ارتباطات رو در رو به تبادل دانش میپردازند.
2. از صریح به صریح: تولید دانش جدید با ترکیب دانشهای موجود است. مثلاً، مدیر امور مالی یک سازمان، اطلاعات مالی قسمتهای مختلف سازمان را گردآوری کرده و براساس آنها، گزارش مالی ارائه میدهد.
3. از ضمنی به صریح: تدوین تجربیات، عقاید، نظرات کارکنان به طوری که توسط دیگران قابل استفاده باشد.
4. از صریح به ضمنی: وقتی اتفاق میافتد که دانش صریح در کارکنان درونی شده و باعث گسترش و توسعه دانش شخصی آنان میشود.