یکی از بحثهایی که از قدیم در اقتصاد کار مطرح میشود، این است که آیا شرکتها باید برای آموزش کارکنان خود هزینه کنند یا خیر؟ در یک سو، گروهی معتقدند که کارکنان باید هزینه آموزش را پرداخت کنند زیرا پس از آموزش، ممکن است شرکتهای دیگر آنها را جذب و استخدام کنند. اما در طرف مقابل، تحقیقاتی که توسط واسیلیوس دی کاستیاس انجام شده، نتیجه متفاوتی در بر داشته است.
تحقیقات واسیلیوس دی کاستیاس نشان میدهد که آموزش کارکنان منجر به افزایش رضایت شغلی و کاهش خروج کارکنان از سازمان میشود. این موضوع، به نوبه خود میتواند هزینههای مربوط به جذب و آموزش نیروی جدید را حذف کند و اقدامی باشد برای جبران هزینههایی که بهرهوری کم فرد در بدو ورود به موقعیت شغلی جدید بر دوش شرکت میگذارد.
در ادامه مقاله واسیلیوس دی کاستیاس، استاد اقتصاد و رئیس کالج تحصیلات تکمیلی دانشگاه ایالتی کلیولند را با هم میخوانیم.
استدلالهای سنتی و نظریه اقتصادی
هزینههای آموزش عمومی: نظریه اقتصادی استاندارد پیشنهاد میکند که شرکتها نباید هزینه آموزش عمومی را بپردازند. نگرانی اصلی در این جا، در واقع این است که کارمند آموزشدیده را کارفرمای دیگری جذب کند که هزینه آموزش او را نپرداخته است. در این صورت، شرکت اصلی بهرهای از سرمایهگذاری خود نبرد.
خطر جذب و استخدام کارکنان آموزشدیده، توسط رقیب: خطر اصلی این است که کارکنان آموزشدیده ممکن توسط شرکت رقیب جذب شوند. در این صورت، کارکنان آموزشدیده، نهتنها سرمایهگذاری شرکت را بر باد میدهند، بلکه شرکت رقیب را تقویت میکنند.
فراتر از مدلهای اقتصادی استاندارد
با این حال، مدل استاندارد پایه تأثیر آموزش بر رضایت شغلی و جابجایی کارکنان را در نظر نمیگیرد.
تأثیر بر رضایت شغلی: آموزش کارکنان باعث افزایش رضایت شغلی آنها میشود، عاملی که اغلب در مدلهای استاندارد و کلاسیک گرفته میشود.
کاهش جابجایی: در نتیجه افزایش رضایت شغلی، آموزش کارکنان منجر به کاهش جابجایی کارکنان میشود و هزینههای مرتبط با جذب و آموزش کارکنان جدید کاهش پیدا میکند.
افزایش بهرهوری و کارایی: نیروی کاری که آموزش ببیند توانایی تازه کسب میکند. به لطف این توانایی جدید او کارآمدتر میشود.
شواهد تجربی درباره آموزش ارائهشده توسط کارفرما
کاهش هزینهها
تحقیقات تجربی نشان میدهد که کارکنان آموزشدیده شرکت را ترک نمیکنند. وقتی کارکنان شرکت را ترک میکنند، شرکتها هزینههایی مرتبط با جستجو، کیفیت اولیه پایین و آموزش نیروی جدید را متحمل میشوند. بنابراین، کاهش خروج نیرو از شرکت، میتواند هزینهها را کاهش دهد.
مدل نیازمندیهای شغلی و منابع
تحقیقات انجامشده در حوزه روانشناسی سازمان، مدلهای نظری مختلفی را پیشنهاد میکند که توضیح میدهند چگونه ویژگیهای کارگران و ویژگیهای شغلی بر رضایت شغلی تأثیر میگذارد.
مدل نیازمندیهای شغلی و منابع که برای توضیح فرسودگی شغلی تهیه شده است، به ما کمک میکند تا بفهمیم چگونه آموزش میتواند بر رضایت شغلی و در نهایت کاهش خروج از شرکت تأثیر بگذارد. این مدل ویژگیهای شغلی را به دو دسته نیازمندیهای شغل و منابع تقسیم میکند.
نیازمندیهای شغلی به تلاش مداوم ذهنی یا فیزیکی نیاز دارند، در حالی که منابع به عملکرد کارکنان کمک میکنند. ترکیبی از نیازمندیهای شغلی بیش از حد و منابع ناکافی میتواند منجر به فرسودگی و خروج آنها از سازمان شود.
آموزش کارکنان آنها را به مهارتهایی جدید مجهز میکند که منابع آنها را با نیازمندیها همسو و از فرسودگی جلوگیری میکند.
یافتههای تحقیقاتی در کشورهای مختلف
کارکنان بریتانیایی
مطالعات نشان میدهد که فرصتهای آموزشی برای کارکنان بریتانیایی با رضایت شغلی، میزان حقوق، احساس موفقیت و احترام از سوی سرپرستان مرتبط است. آموزش معارفهای تأثیر مثبتی بر رضایت شغلی در هر دو جنسیت کارکنان بخش عمومی و کارکنان مذکر بخش خصوصی دارد.
کارکنان آلمانی
تحقیقات نشان میدهد که رابطه مثبتی بین رضایت شغلی و آموزش ارائهشده توسط کارفرما برای مردان آلمانی وجود دارد. افزایش رضایت شغلی ناشی از آموزش ارائه شده توسط کارفرما معادل افزایش ۱۷.۷ درصدی درآمد برای کارکنان اروپایی است.
تحلیل دادههای کارگران آمریکایی
تحقیقات انجامشده روی کارگران آمریکایی بین سنین ۱۸ تا ۴۰ نشان میدهد که آموزش ارائهشده توسط کارفرما منجر به افزایش رضایت شغلی و کاهش خروج از سازمان میشود.
یافتههای کلیدی تحقیق
رضایت شغلی: آموزش ارائهشده توسط کارفرما رضایت شغلی را برای هر دو جنسیت مذکر و مؤنث افزایش میدهد. انواع دیگر آموزشها (حرفهای، دولتی، مبتنی بر مدرسه) نشان میدهد که با رضایت شغلی رابطه معکوس ملایمی دارند.
آموزش اجباری در مقابل اختیاری: هر دو نوع آموزش اجباری و اختیاری منجر به افزایش رضایت شغلی میشود، به ویژه در میان کارگران حوزه صنایع عمدهفروشی و خردهفروشی، حمل و نقل و انبارداری.
کاهش خروج از سازمان: برخلاف تصور رایج، پس از اینکه آموزش کارکنان از طرف کارفرما ارائه میشود یا کارفرما هزینه آن را میپردازد، دلبستگی سازمانی کارکنان افزایش مییابد و همین موضوع، احتمال جابجایی کارکنان را تا حد زیادی کاهش میدهد. کارگران آموزشدیده ۳۰ درصد کمتر دنبال تغییر کارفرما هستند. مشارکت در آموزش ارائهشده توسط کارفرما احتمال ترک شغل را نزدیک به ۶۰ درصد کاهش میدهد، در حالی که انواع دیگر آموزش احتمال ترک شغل را کمی افزایش میدهد.
نگاهی به آینده
آنچنان که در مقاله واسیلیوس دی کاستیاس دیدیم، آموزش کارکنان مسئلهای ضروری است. با توجه به تحولات سریع در تکنولوژی و نیازهای بازار کار، شرکتها باید بهطور مداوم برنامههای آموزشی خود را بهروز کنند و فرصتهای توسعه مهارتهای جدید را برای کارکنان خود فراهم آورند. این رویکرد نهتنها باعث افزایش رضایت شغلی و کاهش جابجایی میشود، بلکه شرکتها را در برابر تغییرات ناگهانی بازار و نیازهای جدید مقاومتر میکند. سرمایهگذاری روی آموزش کارکنان یک راهکار استراتژیک است که در درازمدت به نفع هر دو طرف، کارفرما و کارکنان، خواهد بود.
اهمیت آموزش مستمر در دنیای دیجیتال
با پیشرفتهای سریع تکنولوژی، مهارتهای فعلی ممکن است بهسرعت منسوخ شوند. برای مثال، ظهور هوش مصنوعی، یادگیری ماشینی و اتوماسیون، نیاز به مهارتهای جدیدی را خلق کردهاند. کارکنانی که از طریق برنامههای آموزشی بهروز شده و مهارتهای جدید یاد میگیرند، میتوانند به راحتی با این تغییرات هماهنگ شوند و بهرهوری خود را حفظ کنند. شرکتها نیز با داشتن نیروی کاری مجهز به مهارتهای نوین، میتوانند به سرعت به تغییرات بازار پاسخ دهند و از فرصتهای جدید بهرهمند شوند.
نقش آموزش در توسعه فرهنگی سازمان
آموزش مستمر نهتنها مهارتهای فنی کارکنان را بهبود میبخشد، بلکه میتواند فرهنگ سازمانی را نیز تقویت کند. برنامههای آموزشی میتوانند به کارکنان کمک کنند تا با ارزشها و اهداف شرکت همسو شوند و روحیه تیمی و همکاری را بین آنها تقویت کنند. این امر منجر به ایجاد محیط کاری مثبت و پویا میشود که در آن کارکنان احساس میکنند به رشد و پیشرفت شخصی و حرفهایشان توجه میشود.
جذب و نگهداشت استعدادها
در بازار کار رقابتی امروز، جذب و نگهداشت استعدادها یک چالش بزرگ برای شرکتها است. این روزها ارائه برنامههای آموزشی متنوع و مستمر میتواند تبدیل به مزیت یک سازمان شود. کارجویان به دنبال فرصتهای توسعه حرفهای هستند و شرکتهایی که این فرصتها را فراهم میکنند، جذابتر به نظر میرسند. همچنین، کارکنان فعلی وقتی میبینند شرکت به توسعه شخصی آنها اهمیت میدهد، تمایل کمتری به ترک شرکت خواهند داشت.
آموزش کارکنان؛ راهی به سوی آینده
همانطور که مشاهده کردید، آموزش کارکنان امروز نه یک مزیت، بلکه یک ضرورت است. سازمانی که کارکنان خود را آموزش دهد نهتنها در هزینهها صرفهجویی میکند، بلکه برای رویارویی با آینده نیز آماده میشود. آینده با ترکیبی از تکنولوژیهای جدید در راه است و در این میان سازمانی برنده است که کارکنان آمادهتر داشته باشد.
نتیجهگیری
آموزش ارائهشده توسط کارفرما میتواند رضایت شغلی را افزایش دهد و منابع انسانی سازمان را به شکل جدی ارتقا دهد. میزان کاهش جابجایی ناشی از آموزش نشان میدهد که شرکتها بازدهی بالایی از سرمایهگذاری در این فعالیتها دارند. با توجه به شیوع «ترک آرام» و نرخهای بالای ترک شغل واقعی، شرکتها میتوانند از افزایش سرمایهگذاری در آموزش و تبلیغ این مزایا بهعنوان وسیلهای برای جذب و حفظ کارکنان مستعد و شایسته بهرهمند شوند.
منبع: LSE Business Review